من درد مشترکم

سیاسی - فرهنگی - اجتماعی

من درد مشترکم

سیاسی - فرهنگی - اجتماعی

چه عزیز

انسان فراتر از سرنوشت

... « چه گوارا» تنها یک جنگجوی قهرمان نبود. او همچنین یک متفکر انقلابی، پیشرو طرحی سیاسی و اخلاقی بود که به خاطر آن نیز مبارزه کرد و جان سپرد . فلسفه ای که به ایمان ایدئولوژیک او یکپارچگی، رنگ و بو و گرما می بخشید، انسانگرایی اساسا انقلابی است (1). از نظر « چه»، کمونیست حقیقی و انقلابی واقعی، کسی است که به مسایل بزرگتر جامعه انسانی، به عنوان مساله شخصی خود می نگرد، کسی که " همواره با کشته شدن انسانی در هر کجای جهان درد عمیقی احساس می کند و هربار که پرچم آزادی در هر کجای گیتی به اهتزار در می آید، سرشار از شادی و سرور میگردد". انترناسیونالیسم او علاوه برآنکه امری بود قاطع ، ایمانی بود غیر مذهبی، بستری معنوی و روشی بود برای زیستن، خود اصیل ترین، پاک ترین ، سلحشور ترین و مشخص ترین بیان انسانگرایی انقلابی نیز بود. « چه» اغلب اوقات نقل قولی از گفته های حک شده مارتی را مبنی بر " معنای شرف انسانی" بیان می کرد. « مارتی » میگفت " همه انسانهای واقعی" وقتی به صورت انسان دیگری سیلی خورده می شود، باید سوزش این سیلی را احساس کنند. مبارزه برای دستیابی به چنین شرفی، نیروی محرکه تمامی فعالیتهای او بود، از آوردگاه « سنتاکلارا » گرفته تا نبرد نهایی و نومیدانه اش در کوههای بولیوی. ای بسا این طرز تلقی او از رمان « دن کیشوت» ریشه گرفته باشد، زمانی که چه گوارا آنرا بر فراز « سییراماتسرا» خواند و در کلاسهای ادبیات خود، در بین دهقانان تازه به مبارزه پیوسته، تدریس کرد و در آخرین نامه برای خانواده اش به طنز، خود را با آن هم ذات می پندارد با این وجود نیز او از مارکسیسم منحرف نشد. زیرا مگر این مارکس نبود که گفت:" پرولتاریا به شرفش بیشتر نیاز دارد تا به نان"..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد